معرفی
میخواهم برای تو داستانی تعریف کنم.
نه، داستان این نیست که چگونه در سال 1991، لینوس توروالدز اولین نسخه هسته لینوکس را نوشت. شما می توانید آن داستان را در بسیاری از کتاب های لینوکس بخوانید. همچنین قصد ندارم داستانی را به شما بگویم که چگونه ریچارد استالمن چند سال قبل پروژه گنو را برای ایجاد یک سیستم عامل رایگان شبیه به یونیکس آغاز کرد. این نیز داستان مهمی است، اما بیشتر کتابهای لینوکس دیگر نیز همین داستان را دارند.
نه، میخواهم داستانی را برای شما تعریف کنم که چگونه میتوانید کنترل رایانه خود را دوباره به دست بگیرید.
زمانی که در اواخر دهه 1970 به عنوان دانشجوی دانشگاه شروع به کار با کامپیوتر کردم، انقلابی در جریان بود. اختراع ریزپردازنده این امکان را برای افراد عادی مانند من و شما فراهم کرده بود که واقعاً یک کامپیوتر داشته باشیم. امروزه برای بسیاری از مردم سخت است تصور کنند که دنیا چگونه بود وقتی که فقط تجارت های بزرگ و دولت های بزرگ همه رایانه ها را اداره می کردند. بیایید بگوییم، شما نتوانستید کار زیادی انجام دهید.
امروز دنیا خیلی فرق کرده است. رایانهها همه جا هستند، از ساعتهای مچی کوچک گرفته تا مراکز داده غولپیکر و همه چیز در این بین. علاوه بر کامپیوترهای همه جا حاضر، ما همچنین یک شبکه فراگیر داریم که آنها را به هم متصل می کند. این یک عصر جدید شگفتانگیز از توانمندی شخصی و آزادی خلاق ایجاد کرده است، اما در چند دهه گذشته اتفاق دیگری رخ داده است. چند شرکت غول پیکر کنترل خود را بر اکثر رایانه های جهان تحمیل کرده اند و تصمیم می گیرند که با آنها چه کاری می توانید انجام دهید و چه کاری نمی توانید انجام دهید. خوشبختانه، مردم از سراسر جهان در حال انجام کاری برای آن هستند. آنها با نوشتن نرم افزار خود می جنگند تا کنترل رایانه های خود را حفظ کنند. آنها در حال ساخت لینوکس هستند.
بسیاری از مردم در مورد لینوکس از "آزادی" صحبت می کنند، اما فکر نمی کنم بیشتر مردم بدانند که این آزادی واقعاً به چه معناست. آزادی قدرت تصمیم گیری در مورد آنچه رایانه شما انجام می دهد است، و تنها راه برای داشتن این آزادی این است که بدانید رایانه شما چه می کند. آزادی کامپیوتری است بدون اسرار، کامپیوتری که اگر به اندازه کافی برای فهمیدن اهمیت قائل باشید، می توان همه چیز را در آن دانست.